مطالب جالب

مطالب همسرداری زناشویی رابطه جنسی نکات آموزشی

مطالب جالب

مطالب همسرداری زناشویی رابطه جنسی نکات آموزشی

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

شطرنج زندگی

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۲۷ ب.ظ

دنیا بازی پیچیده ای است رها جان.
پیچیده و مبهم و شگفت انگیز.
نافهمیده و ناخواسته.
میدان نبردی که قبل از آنکه بفهمی یا بخواهی،
در میانه اش «رها» شده ای.
درست مانند پیاده ای که به ناگاه،
در میدان بزرگ یک شطرنج، رها شود.
آنهم نه در آغاز بازی. که در میانه ی آن!

روزهای نخست، همه مثل هم به نظر میرسند.
کوچک یا بزرگ. سفید یا سیاه. سواره یا پیاده.

به تدریج اما، می آموزی که در این شطرنج بزرگ،
ظاهراً همه، دوست نیستند.
یا لااقل اکنون، نیستند.
یا شاید قرار نیست که باشند.
یا حتی، هرگز، قرار نبوده که باشند.

می فهمی که سیاهی هست و سفیدی هست.
البته به تفاوتی ناچیز.
آنقدر ناچیز، که شاید کمتر کسی آن را به خاطر بیاورد.
میگویند تفاوت در این است که روزی، روزگاری،
پیاده ای سفیدرنگ، بازی را یک گام زودتر آغاز کرده است.
در آن میانه که سیاهان، در پذیرفتن یا نپذیرفتن قواعد بازی، در تردید بوده اند.

کم کم، دوستها را میشناسی. و دشمن ها را.
می گویند همه ی آنها که همرنگ تو نیستند دشمن اند.
در میان دشمنان ناهمرنگ، تفاوتی اگر هست، تفاوت نگاه است و خاستگاه.

پیاده های ناهمرنگ، فقط وقتی تهدید تو هستند که همسایه و هم پیاله ات باشند.
اما فیلهای ناهمرنگ، از آن دوردستها هم، جانت را طمع میکنند.
همچنانکه اسبهای ناهمرنگ، حتی وقتی مانع مسیرشان نیستی،
خیال لگدمال کردنت را در سرهای خمیده ی خود، می پرورانند.
روزی خواهی فهمید که باز هم، شاید وزیر ناهمرنگ، دوست ترین بازیگر میدان باشد.
او که مقام خود را بالاتر از آن میبیند که از سوی دیگر میدان، برای ترساندن یا نابود کردنت، گامی چند به سمت و سوی تو بردارد.

اما رهای عزیز. ای رها شده در این میانه ی میدان.
زود خواهی دید که دنیای همرنگ ها هم، دنیای شیرین تری نیست.
نردبانها هست. پرده ها و پله ها.
تو پیاده ای. او سواره.
تو بی ارزش و او ارزشمند.
تو مانده ای، تا جایی که او «باید» بماند، در پیشگاهش قربانی شوی و بر زمین بیفتی.
شاهان، البته در این میان، از کار گروهی میگویند
و وزیران، سخنرانی انگیزشی میکنند که آنها صرفاً میهمانی موقت اند
و هر پیاده ای که به خط پایان برسد، خود وزیر خواهد شد!

دنیا بازی پیچیده ای است رها جان.
سالهای سال، برای فهمیدن این شطرنج، رنج خواهی برد.
و آنگاه که فهمیدی، برای فهماندنش، رنج خواهی کشید.
و آنگاه که نفهمیدند، در جستجوی دیگر کسی که شاید چون تو، قواعد بازی را خود، فهمیده باشد، تنها خواهی ماند.
نخست تشنه فهمیدن، سپس تقلای فهماندن و در آخر، تردید تفاهم.

رهای عزیزم.
رها شدن در این میانه شطرنج،
نافهمیده بود و ناخواسته.
بازی. بازی پیچیده ای است.
یا بمان.
تا در میانه ی بازی، قربانی بازیگران شوی.
یا در زمانی که غبار نبرد برخاسته است،
آرام و بی صدا. زمین را ترک کن.
پا از صفحه شطرنج بیرون بگذار و بازی را نظاره کن.
اینجا دیگربار، رها هستی. اما نه به معنای رها شده. بلکه به معنای رهایی.

خود فهمیده و خودخواسته.

هیچکس، در این غبارآلوده میدان نام و ننگ،
پیاده ای که صحنه بازی را، آرام و آهسته ترک کرده است،
جستجو نخواهد کرد.

۹۳/۱۲/۲۳
گروه مشاوره خانواده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی