پدر و مادر
ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﻠﺶ ﺑﻨﮕﺮ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺗﺶ
ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻓﺎﯾﺶ بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻟﺶ
ﻣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﮐﺘﺶ بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ
ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ
پدرومادررا فقط بنگر هرچه بیشتر بهتر
ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﻠﺶ ﺑﻨﮕﺮ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺗﺶ
ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻓﺎﯾﺶ بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻟﺶ
ﻣﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﮐﺘﺶ بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ
ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ
پدرومادررا فقط بنگر هرچه بیشتر بهتر
تا حالا به عدد 12 این طور نگاه کرده بودید؟
لا اله إلا الله 👈12 حرف محمدرسول الله 👈12 حرف
علی بن ابی طالب 👈12حرف أمیر المؤمنین 👈12 حرف
فاطمة الزهراء 👈12 حرف الحسن والحسین 👈12حرف
الحسن المجتبى 👈12 حرف الحسین الشهید 👈12 حرف
الإمام السجاد 👈12 حرف الإمام الباقر 👈12 حرف
الإمام الصادق 👈12 حرف الإمام الکاظم 👈12 حرف
الإمام الرضاء 👈12 حرف الإمام الجواد 👈12 حرف
الإمام الهادی 👈12 حرف الحسن العسکری 👈12 حرف
القائم المهدی 👈12 حرف
بابام با مگس کش داشت مگس میکشت. ازش پرسیدم تا حالا چند تا کشتی؟
گفت 5تا ؛ 3تا زن 2تا مرد.
گفتم :از کجا فهمیدی زنه یا مرده،
گفت : 2تا به تلویزیون چسبیده بودن 3 تاشون به تلفن!😂😂
باور کن تا حالا اینقد قانع نشده بودم...😂😂
گوته نویسنده ونقاش بزرگ المانی، "آرامش" را اینگونه تعریف می کند؛
"آرامش"،پیامد اندیشیدن نیست!
بلکه "آرامش"،نیندیشیدن به گرفتاری ها و چالش هایی است که ارزش، "اندیشیدن" ندارند.!!
عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه.
مردگفت: فلان عابدبود.
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.
نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.
وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد : "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی.
چرا میگویند خواب زن چپ است؟
این واژه در واقع "زن" نبوده بلکه "ظن" بوده. ظن یعنی توهم، گمان بردن و شک کردن و " خواب ظن " هم خوابیه که بر مبنای توهم و شک و گمان شکل گرفته. بر اثر تلفظ نادرست در عوام فکر می کنن منظور جنسیت زن هستش و چیزهایی نظیر چپه بودن خواب و غیره بهش نسبت میدن.
خانم ۴۵ ساله ای بر اثر حمله قلبی در بیمارستان بستری بود.
در اتاق جراحی لحظاتی مرگ را تجربه کرد، وقتی که عزراییل رو دید از او پرسید:
آیا وقت من تمام است؟!
عزراییل گفت: نه شما ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگه عمر میکنید...
روزگار غریبی است...
نمڪدان را ڪه پر میڪنی توجهی به ریختن نمڪها نداری ...
اما زعفران را ڪه میسابی
به دانه دانه اش توجه میڪنی!!!
حال آنڪه بدون نمڪ هیچ
غذایی خوشمزه نیست...
ولی بدون زعفران ماهها و سالها میتوان آشپزی ڪرد و غذا خورد...
مراقب نمڪهای زندگیتان باشید
ساده و بی ریا و همیشه دم دست
ڪه اگر نباشند وای بر سفره زندگی!!
در روستایی٬ قوچعلی با 11 پسرش زندگی میکرد. پسران قوی و نیرومند بودند. اهالی روستا هروقت کاری، گرفتاری، مشکلی داشتند میگفتند "قوچعلی و پسراشو خبر کنید". اونا هم میومدن و کمک می کردن ولی موقع جشن و مهمونی که میشد میگفتن "قوچعلی رو خبر نکنید هم تعدادشون زیاد هست و هم بچه هاش زیاد میخورن" 😭
حالا ما شدیم همون خانواده قوچعلی .
موقع انتخابات و راهپیمایی و...
میشیم مردم فرهیخته و موقع پیدا کردن شغل و وام و .... میشیم قوچعلی و پسراش 😭
سلام قوچعلی